تمام نظام های حکومتی ، بر پایه ها و ستون هایی استوار هستند که سست کردن آنها به مفهوم تخریب کردن کلیّت نظام حکومتی و حاکم تلقی می شود . تخریب این ستون ها ، خطوط قرمز نظام است . در تمام حکومت ها ، نیروهای تشکیل دهنده ی حاکمیت یا مخالفین وفادار ملزم به صیانت از آنها و تجاوز نکردن به مبانی و پایه ها هستند . طبعا ً جمهوری اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست . رعایت نکردن خطوط قرمز از سوی احزاب و جریان های سیاسی یا بخش هایی از حاکمیت ، از سه ناحیه منبعث می شود :
الف ) همنوایی جریان نفاق در درون سیستم با دشمنان و بد خواهان کشور با سوء استفاده از اصلاحات و اصلاح طلبی برای کمک به تحقق اهداف دشمنان خارجی انقلاب و زمینه سازی برای اجرای عملی استراتژی امریکا و صهیونیسم در ایران . برای نمونه ؛ ریچارد مکمن – مشاور کاخ سفید و سیاست مدار معروف امریکایی – در اوایل سال 2000 اعلام داشت : با روی کار آمدن اصلاح طلبان و تقویت نیروهای طرفدار امریکایی در ایران ، ظاهرا ً روزهای تلخ سرگردانی امریکا سپری شده است و از این پس باید شاهد فرو ریختن ستون های این نظام سرکش و مهار ناشدنی ( ایران ) باشیم .
ب) اولویت یافتن منافع حزبی و گروهی بر منافع ملی
ج) ضعف حکومت در حفاظت و صیانت از خطوط قرمز و جلوگیری از تعدّی به آنها ، این معضل ، اقتدار نظام را مخدوش می کند ، امنیت ملی را به مخاطره می افکند ، اسرار نظام را برملا می سازد ، حرمت ها را میشکند ، پایه های نظام را سست می کند و منافع ملی را فدای اغراض شخصی – حزبی و گروهی می کند . اقتدار ملی و صیانت از اهداف والای قانون اساسی و پاسداری از خون پاک شهدا ، اقتضا می کند که نظام علی رغم تمام فشارها با قاطعیت تمام با هر جریانی که به شکستن خطوط قرمز مبادرت می ورزد ، مقابله کند .