چند وقتی است که عده ای در دانشگاه شیراز خود را دنباله روی دکتر شریعتی و مهندس بازرگان دانسته اند. و به قول خود کار های شان در ادامه راه آرمان های آن بزرگ مردان می باشد.
این در حالی است که تعدادی از این افراد علنا ً اعلام کرده اند مرتد گشته اند . و عده ای دیگر خود را مدافع حقوق زن ( فمنیسم ) می دانند و دنبال روی آزادی بی قید و شرط در روابط جنسی هستند و جالب اینجاست که دکتر شریعتی خود در کتاب فاطمه فاطمه است نوشته است که : " سکسوالیته " به جای عشق و زن ، این " اسیر محبوب " قرون وسطی ، به صورت یک " اسیر آزاد " قرون جدید ، در آمد . چنین بود که زن در تاریخ و تمدن ها و مذاهب پیشرفته به شکل ابزاری در آمد برای استخدام در هدف های اقتصادی و اجتماعی و تغییر تیپ جامعه ها و نابود کردن ارزش های متعالی و اخلاقی و تبدیل کردن یک جامعه سنتی یا معنوی و اخلاقی یا مذهبی به جامعه مصرفی و پوچ ، برای تبدیل هنر – که تجلی الهی روح – بشر بود به ابزاری که سکسوالیته در کار دگرگون کردن نوع انسان است "
و در جایی دیگر در همین کتاب حضرت فاطمه (س) را الگوی کامل برای زن نام می برد .
این عده قلیل که خود را هر روز به کسی می بندند ، دم از آزادی بدون قید و شرط می زنند در حالی که دکتر در جایی دیگر نوشته است : " وه که چه زمینه ی آماده ای برای استعمار که فریاد بکشد :
- آزاد شو !
- از چی ؟
- دیگر از چی ندارد ، داری خفه می شوی ، هیچ چیزی نداری ، محرومی ، آزاد شو ! از همه چیز آزاد شو !!"
و این عده در جایی دیگر خود را منتصب به مهندس بازرگان می دانند کسی که در قطع ید استعمار گران و اعاده عزت ایران ید طولایی دارد . در حالی که مهندس بازرگان علنا ً خود را مبرا از این عده اسلام گریز می داند و در وصیت نامه اش ایمان خویش را این گونه بیان می کند : " با اقرار به وحدانیت خالق و با درود بر همه ی پیامبران علی الخصوص خاتم آنها محمد مصطفی (ص) و بر اهل بین طهارت و امامت "
و جالب تر این که این عده خود را وارثان انجمن اسلامی می دانند ، انجمن اسلامی ای که برای مبارزه با این طرز تفکر و دفاع از اسلام بوجود آمده است .
بهتر است اینان خود را دنبال رو فتحعلی شاه ها و شعبان بی موخ ها بدانندکه این به واقعیت نزدیک تر است.
حسن عباسی