مصاحبه ی اختصاصی با عباس سلیمی نمین
مقدمه:به مناسب سی امین سالگرد انقلاب بسیج دانشجویی دانشکده ی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران تصمیم گرفته تا ویژه نامه ای را به همین مناسبت تدوین کند. در همین راستا مصاحبه ای را با مهندس عباس سلیمی نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران ترتیب داده ایم که در ادامه میخوانید:
س:امام خمینی (ره) در اواخر عمر شریفشان در مواردی نظیر منشور روحانیت و یا فرمان پذیرش قطعنامه ی پایان جنگ ، مبحث اسلام ناب و اسلام آمریکایی را مطرح کردند ،به نظر شما ویژگی ها و مصادیق این ها کدامند؟
ج:ببینید هم اسلام ناب و هم اسلام آمریکایی یک سری ویژگی های کلی دارند که از قبل از انقلاب هم مطرح بوده است ؛برای مثال یک ویژگی کای اسلام آمریکایی این بود که باید نسبت به مسائل جامعه و ظلم و ستم هایی که صورت می گیرد بی تفاوت بود؛طبیغتا این اسلام مورد پسند دشمن بود و هیچ مخالفتی هم با آن نمی کرد.
س:همان اسلام انجمن حجتیه ای؟
ج:بله ؛ هم این و هم موارد دیگر بود که اساسا حساسیت نسبت به ظلم و ستم نداشتند و در نتیجه به مبارزه ی با شاه هم رغبتی نشان نمی دادند؛بعد از انقلاب هم بلافاصله پس از فوت حضرت امام کسانی پیدا شدند و گفتند که دوران جنگ و زندگی انقلابی دیگر سر آمده و باید این حرف ها را کنا بگذاریم،10 سال زندگی سخت و انقلابی کافیست و الان زمان آن ریده تا زندگی راحت و بی دردسر را شروع کنیم و دست از تنش و مبارزه ی با دشمن برداریم؛این ها همان کسانی بودند که از صلح و سازش و گفتگو و تساهل حرف می زدند؛این حرف ها دقیقا منطبق بر اسلام آمریکایی است چرا که اسلام حقیقی هیچگاه نمی گوید 10 سال انقلابی زندگی کن و بعد تسلیم شو و سازش کن و راحت طلبی را انتخاب کن،از نگاه اسلام حقیقی همه ی امور زندگی باید دفاع از ارزش ها و مبارزه ی با دشمن باشد،نکته ی مهمی که باید روی آن تامل کرد اینست که کسانی که بعد از جنگ دنیا طلبی را ترویج می کردند مخاطبشان چه کسانی و چه قشری بودند،طبیعتا مردم نبودند چرا که اگر امکانات باشد و شرایط زندگی راحت هم فراهم باشد مردم نیازی به توصیه و ترویج این فرهنگ ندارند؛چرا که در صورت وجود امکانات مردم از آن امکانات و از زندگی راحت خودبه خود بهره می برند ،پس مخاطب این حرفها مردم نبودند در نتیجه روی سخن این افراد با مسئولان بود؛مسئولانی که تحت تاثیر فضای انقلاب و جنگ و همچنین ساده زیستی امام عادت کرده بودند که در سطح مردم زندگی کنند و نه بالاتر از آنان.باید بپذیرم که این القائات موثر بود و تعداد زیادی از مدیران به دنیا گرایی و اشرافیت متمایل شدند و از همین جا بود که طبقه ی جدید اشرافیت شکل گرفت.
س: به نظر شما علت بر کناری آقای منتظری و عزل وی از قائم مقامی توسط امام چه بود ؟
ج:ببینید مسئله ی آقای منتظری یک مسئله ی پیچیده و عمیقی است که باید روی آن تامل کرد اما به طور خلاصه بگویم که ایشان ظرفیت و توانایی حکومت داری را نداشت البته اینکه ایشان در مبارزه بسیار زحمت کشید شکی نیست اما میدان مبارزه با میدان حکومت داری تفاوت دارد؛در حکومت داری ظرافت ها و ریزه کاری هایی و جود دارد که در مبارزه وجود ندارد و ایشان آن ظرافت ها را درک نکرده بود طبیعتا کسی که نداند در دفترش چه می گذرد و چه کسانی می آیند و می روند تا جایی که حتی اسناد و مدارک دفتر ایشان سر از بی بی سی در می آورد،این فرد نمی تواند مسئول و مدیر خوبی برای جامعه باشد ؛این امور را بار ها و بار ها امام به وی متذکر شده بود.
س:قبل از نامه ی 8 فروردین؟
ج:بله ،قبل از آن بارها امام به ایشان تذکر داده بودند اما یک ویژگی بدی که آقای منتظری داشت لجاجت بود که حتی سر حرف امام هم لجبازی می کرد و زیر بار نمی رفت در نتیجه امام هم بجا و بموقع با ایشان بر خورد کردند.
س:یکی از موضاعاتی که امروز در جامعه مطرح است این است که کسانی صرفا به سوابق انقلابی خود تکیه داشته و به واسطه ی همین سابقه حتی خود را ارکان نظام می دادنند.در حالیکه بعضی از همین آقایان ارزش های برجسته و شاخص انقلاب نظیر ساده زیستی و اشرافیت را فراموش کرده اند تا جایی که مردم را که ولی نعمتان این نظام هستند گدا می خوانند با توجه به سرگذشت منتظری تحلیل شما از این موضوع چیست؟
ج:ببینید در هر انقلابی کسانی بوده اند که از قبل از انقلاب مبارزه کرده اند و پس از آن هم انقلابی مانده اند ،افرادی هم بودند که از قبل از انقلاب حضور داشتند ولی پس از آن برگشتند و از ارزش های آن انقلاب عدول کردند و عده ای هم بودند که اصلا قبل از انقلاب نبودند ولی پس از انقلاب به ارزش های آن ایمان آورده و انقلابی شدند ،در بسیاری از انقلابات دنیا بودند انقلابیونی که پس از مدتی نه تنها از ارزش های انقلاب برگشتند بلکه به جرم فساد مالی و تخلفات زیاد از صحنه کنا گذاشته شدند بنابراین صرفا سابقه ی انقلابی نمی تواند تضمین کننده ی آینده ی فرد باشد چرا که افراد و بخصوص کسانی که منصب و مقامی دارند همواره در معرض امتحانات و اغزش ها قرار دارند و در نتیجه معیار ما در سنجش ارزش ه نباید این افراد باشند بلکه افراد را باید با ارزش ها سنجید.
س:به نظر شما دلیل این که پس از سی سال از انقلاب دولتی روی کار بیاید که به فرموده ی رهبری گفتمان و ارزش های انقلاب
را احیا کرده چیست؟
ج:با نظر من به این دلیل آقای احمدی نژاد در انتخابات پیروز شد و دولت نهم روی کار آمد که جامعه واقعا احساس می کرد ارزش هایی را که برای آن انقلاب کرده دارد به فراموشی می رود و کسانی که در راس امورند دلبستگی شدیدی به آن ارزش ها ندارند در نتیجه مردم به دنبال کسی رفتند که آن ارزش ها و در راش آن ها عدالت را فریاد می زد و اولویت خود را احیای گفتمان انقلاب می دانست و بر خلاف بعضی ها که معتقد بودند باید آن ارزش ها فراموش شود احمدی نژاد به آن ها افتخار می کرد؛ارزش هایی نظیر عدالت گرایی ،ساده زیستی ،خدمت به مردم ،زیر بار زور مرفتن و سیاست خارجی عزت مندانه؛الان هم وقتی که به کارنامه ی چند ساله ی ایشان نگاه می کنیم هر چند که توانسته است صد در صد شعارهایش را تحقق ببخشد اما به وضوح می بینیم که ایشان دارند در ممسیر آن ارزش ها حرکت می کنند.
س:به عنوان سوال آخر از نظر شما امروزه بزرگترین آفت انقلاب اسلامی را تهدید می کند مفشده ی مدیریتی عمیق و ریشه دار آقای جاسبیست،یکسالی می شود که از سخنرانی شما در دانشگاه فردوسی مشهد و کلید خوردن این ماجرا می گذرد ،بفرمایید که تا کنون چه توفیقاتی داشته اید و چه چشم اندازی را در این قضیه پیشبینی میکنید؟
ج: ببینید بزرگترین تخلف مدیریت دانشگاه آزاد بی قانونی است که اوج آن را در قضیه ی تحقیق و تفحص مجاس هفتم از آن دانشگاه به وضوح دیدیم،یعنی آقای جاسبی یه خاطر نبود نظارت در عرض این بیست و پنج سال انقدر قدرت پیدا کرده که به هیچ مرجعی پاسخگو نباشد ولو بالاترین مرجع نظارتی یعنی مجلس شورای اسلامی در نتیجه ی نبود نظارت این مفسده روز به روز گسترش یافت به گونه ای که امروزه می بینیم چه در مجلس و چه در قوه ی قضاییه سمپات های آقای جاسبی برای دفاع از وی دست به هر کاری می زنند،خوشبختانه پس از این که این مفاسد افشا و در جامعه مطرح شد تلاش های بسیاری صورت گرفت که عمده ی آن توسط جنبش دانشجویی بود. مهمترین نتیجه ی این تلاشها هم این بود که اقای جاسبی که به هیچ فرد یا نهادی پاسخگو نبود و حتی توانست جلوی نظارت مجلس را بگیرد به خاطر همین فشار جنبش دانشجویی برای اولین بار به محکمه ی قضایی کشیده شد(23 مهر87) و من مطمئنم اگر دانشجویان فشار خود را در این موضوع بیشتر کنند سرانجام مدیریت غیرقانونی دانشگاه ازاد در برابر قانون تسلیم خواهد شد.